امیل
زولا در سال ۱۹۰۱
گفته است: "به نظر من، شما تا از چیزی عکس نگیرید، نمیتوانید ادعا کنید که
واقعا آن را دیدهاید." حالا در سال ۲۰۱۳ میتوان گفت: یک اتفاق رخ نمیدهد، مگر اینکه آن را در فیسبوک پست کنیم. من یاد گرفتهام طوری زندگی کنم که قابل لایک زدن باشد. رسانههای
اجتماعی، راه اجتماعی جدیدی ایجاد کردهاند که خودمان، زندگیمان و جهانمان را
مستند کنیم. یک عکاس میداند که با انداختن عکسهای زیاد، "چشم دوربینی" خود را
بهبود میبخشد. او حتی بدون دوربین هم همه چیز را در قاب، با نورپردازی و عمق
میدان و فوکوس میبیند. امروزه "چشم اینستاگرامی" و "چشم فیس بوکی" در کمین ما نشستهاند.
ذهن ما به دنبال پستها، لحظات و تصاویری است که لایک بگیرند.
دالاس،
یکی از مشاهیر اینستاگرام با ۱47,۰۰۰
دنبال کننده میگوید: "یک جورهایی عقدهای شدم. اینستاگرام مرا از پا درآورد."
اینستاگرام عامل اصلی اصطکاک میان وجود دیجیتال و تجربیات مادی ما
کوین سیستروم، یکی از موسسان اینستاگرام میگوید: "اینستاگرام یک شرکت عکاسی نیست. اینستاگرام یک شرکت ارتباطات است، برای فرستادن یک لحظه. یعنی آن پیغام به صورت یک تصویر شکل میگیرد."
اینستاگرام
هیچ رقیب واقعی ندارد. درست است که هیپستامتیک، فلیکر و اپ ویرایش عکس توییتر هم
هستند، ولی هیچ کدام آن شیوه ی به
اشتراک گذاری عکس را در اینستاگرام به ذهن کاربر متبادر نمیکنند. اما اینستاگرام
کار متفاوتی انجام میدهد. آن در روح ما نفوذ کرده و بخشی از اکوسیستم دیجیتال
روزانه و زندگی شخصی ما شده که فقط با فیسبوک قابل مقایسه است.
بخشی از موفقیت اینستاگرام به این خاطر بود که موانع عکسبرداری را از پیش پای به اشتراک گذاری عکس، برداشت. شما نمیتوانید عکسها را افقی یا عمودی کنید. عکسها همه مربعیاند. در کمتر از یک دقیقه عکسها فرستاده میشوند. عکاسی، آسان و طبیعی شده است. به سرعت بازخورد میگیرید. این کلید موفقیت و رشد اینستاگرام است. اما خطراتش بیشتر از توییتر و فیسبوک در کمین نشستهاند، چون با آن تمام تجربیات مادی ما در واقع ارز دیجیتال ما خواهند بود. کاهش ارزش زندگی روزانهٔ ما به تقلا برای گرفتن لایک، ما را به دوست داشتن اینستاگرام سوق میدهد. چه عاشقش باشیم چه از آن متنفر، نمیتوانیم ترکش کنیم. دالاس میگوید: "با اینستاگرام، مدام دنبال یک چیز حماسی در اطرافم برای به اشتراک گذاشتن بودم."
بعضیها
از کوچکترین لحظات زندگی کودکشان تصویر برداری میکنند. آنها احساس میکنند با
این کار زندگیشان هیجان انگیزتر میشود. ولی این میتواند باعث استرس هم بشود.
مثالی دیگر عکس گرفتن از غذاست. این کار نشان میدهد که شما فکر میکنید غذایتان
آن قدر زیبا هست که آن را با دنیا به اشتراک بگذارید، ولی آن قدر خوشمزه نیست که
فورا شروع به خوردنش کنید.
حالا به آن لحظاتی فکر کنید که
از یک منظره ی زیبا عبور میکنید. بعضی عکسها فقط یک بار گرفته
و دیده میشوند. آیا ما بعدا برمی گردیم به این
وعدههای غذایی یا لیستهای خرید یا غروبهای زیبا نگاهی بیندازیم؟ بعید است.
وقتی
سیستروم درباره ی ایده ی اینستاگرام توضیح میدهد که آن را به محبوبیت رساند، میگوید: "در دسترس بودن در
عصر دیجیتال، همان خواسته اصلی غریزه ی بشری از زندگی است. ما در دوره ی پیش
از تلفنهای هوشمند، به صورت فزایندهای از هم جدا افتاده بودیم."
اما
اگر دقیقتر بنگریم، اینستاگرام ارزش لحظههایی را که ما مشتاق به اشتراک گذاشتن
آنها هستیم، کم کرده است. اگر توییتر نگاه به درون ذهن یک شخص توسط یک نوشته
باشد، و فیسبوک نگاه به جهان یک شخص توسط جهان اجتماعی، پس اینستاگرام جبهه ی بعدی است. بهترین چیز برای
سهیم شدن در تجربه ی مادی
شخصی دیگر به صورت دیداری.
دالاس: یک روز به خودم گفتم ببین، من الان در این منظره ی باحال هستم من باید اینجا باشم و از این لحظه لذت ببرم |
من عاشق اینستاگرام هستم، ولی آن نابودم کرده است.
اینکه چند تا عکس بگیری، کلی وقت روی آنها بگذاری، ولی آنها را به اشتراک نگذاری، ناراحت کننده است. من از فیسبوک متنفرم، ولی ابزاری کاربردی برای ارتباط است. بنابراین در زمان لازم از آن استفاده میکنم. من شوق زیادی برای به اشتراک گذاشتن هر چیز به این شکل ندارم. و اینکه مثلا به همه بگویم به کجا میروم، با چه کسی هستم، چه میخورم، چه قدر نمای اینجا زیباست و غیره و ذلک. بله، من چیزهای جالب را به اشتراک میگذارم، ولی استفاده از فیسبوک و توییتر را مدیریت میکنم. خوب اینستاگرام رویکرد من را در عکاسی کاملا تغییر داده است. درست است که عکسها با کنتراستهای شدید، رنگهای روشن غیر طبیعی، عمق میدان غیرواقعی و چارچوب اینستاگرامی، قشنگتر میشوند، درست است که عکسها بدون به اشتراک گذاشتن، در گوشه ی غم انگیز هارد دیسک ما کز میکنند، ولی میدانم که شبکههای اجتماعی و اپها میآیند و میروند. اما من از خود میپرسم: قدم بعدی در فرایند تکامل عکاسی من چیست؟
منبع:+،+،+، عکس غذاها از کوین سیستروم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر